چند نکته:
چند شب پیش در قنات فخیمه ی "بیبی سی" مصاحبه ای با عطاءالله خان مهاجرانی دیدیم اندر باب نامه ی حدود 300 نفر از وقایع نگاران به مراجع: که آقایان عظام حرفی، گلایه ای، چیزی بفرمایید آخر، که چرا اوضاع مملکت این گونه قمر در عقرب است. مجری اصرار می کرد که مگر این آقایان خود نمی بینند چه خبر است که باید نامه ای نگاشته شود تا مرحمت کرده، حرفی بزنند. عطا خان هم اصرار متقابل می فرمودند که نه باباجان، چرا زور می گویید؟ مگر همین که از این همه مرجع سرشناس فقط به تعداد انگشتان یک دست به احمدی نژاد تبریک گفته اند کم است؟ مگر همین که بعد از هر صحبت این آقا امم جمعه ی قم چیزی در قدح ایشان می فرمایند کم است ؟ و صحبت هایی از این دست.
فارغ از این که از جماعت معمم خوشتان می آید یا خیر، یا این که عطای آقای مهاجرانی را، مانند این بنده ی کمترین، سالها زین پیشتر به لقای ایشان بخشیده باشید یا خیر، باید پذیرفت که نامبرده در این مورد دارد درست می گوید. بالاخره هرچه نباشد در نسخ خطی هم آمده که:
L'Ennemie de mon ennemie c'est mon ami.
یک بررسی اجمالی "پراقماتیستی" هم که مبذول داریم، به نظر می رسد فعلن بسیار بر سبیل انتفاع خواهد بود که اهالی معمم قم را علیه احمدی بشورانیم. البته این که چنین مهمی بر عهده ی کیست و یا چگونه باید به انجام رسد را من نمی دانم، چون باید اعتراف کنم که اگر بهشت دنیای نادیده که سهل است، بهشت همین دنیا را هم به من پیشنهاد کنند حاضر نیستم که در راه تنویر افکار معممین لحظه ای از عمر گرانمایه صرف کنم. حالا افراد مکلا یک چیزی، ولی من یکی که زبان "آن" جماعت عالم را نمی فهمم. از دوستانی که می فهمند زبان آن جماعت را، مخصوصن دود-آرش، تقاضای عاجزانه می شود که بر این امر کمر همت گمارند، هرچند اگر قسمت های دیگری از بدن را نیر بگمارند، البته خالی از اشکال، و نیز حتی مایه امتنان ، خواهد بود.
.*: این نکات را از کتاب "آینده ی آزادی" نوشته ی فرید زکریا، برگردان امیرحسین نوذری، (صفحات 40-29) نقل کرده ام.
من اله توفیق
D:
اوه، آرش ایز پرفکت!
حی ایز دفنتلی ا پرفکت دود.