ونوشه

J'accuse

ونوشه

J'accuse

بحران مشروعیت یا (?So What)

چیزی که این روزها در مناظره های یک طرفه (که برخی از ما ایرانیها در آن به درجه ی استاد تمامی رسیده ایم) نظرم را جلب می کند، دیدگاه عده ایست که از زمان درگیری ها در ایران همان شعار کهنه ی تحریم انتخابات را سر داده اند. البته همین جا بگویم که تا پیش از این انتخابات ریاست جمهوری(؟) اخیر من نیز همفکر آنها بودم. عمده موردی که این دوستان مطرح می کنند مشروعیت بخشیدن به این نظام است که لابد با رأی من و ما قرار است اتفاق بیافتد. مشکل من از همین جا شروع می شود. مگر این نظام نیازی به این رأی ها دارد برای ادامه. مگر نه که واژه ی  مشروعیت از شرع می آید. مگر این بنده های معصوم خدا از روز نخست، بلند و واضح، اعلام نکردند برای نشاندن حاکمیت "شرع" می آیند؟ آیا به راستی برای احدی از ایشان اهمیتی هر چه قدر ناچیز دارد که چه تعدادی از مردم در انتخابات شرکت می کنند؟ یا نمونه ای در جهان سوم یا حکومت های تمامیت خواه سراغ داریم که عدم رأی دادن مردم باعث سرنگونی نظامی و ساختار سیاسی ای شده است؟ مگر ثابت نشده است که نظام، هر آماری را به هر صورتی که بخواهد از رسانه هایش اعلام می کند؟ چه چیزی به ما می گوید در صورت عدم شرکت اکثریت واجدین شرایط باز هم مشارکت هشتاد درصدی اعلام نخواهند کرد؟ 

اصلن بیایید دو نمونه از تظاهرات بیرونی واژه ی مشروعیت را بررسیم. شاید منظور، مشروعیت داخلی باشد. در این صورت نباید پرسید که آیا رژیم گردنه هایی به مراتب پرخطرتر را از سر نگذرانده است، بی آنکه حتا ملت "شریف" ایران دست کم در دل خود خدشه ای به نظام وارد آورند؟ آیا هر کدام از این نمونه ها در کشوری مانند ژاپن باعث استعفای کل دولت و در پیامدش دادگاهی شدن آنها در سیستم قضایی و در "وجدان جمعی ملت" نمی شد؟ چند مورد از اینها در ایران سراغ داریم؟ 

 تازه همه ی این اما و اگرها در حالیست که می دانیم آن پنج و نیم میلیون نفری که در این انتخابات(؟) به احمدی نژاد رأی داده اند، در صورت کشته شدن تک تک اعضای خانواده شان به دست او در طول جهار سال گذشته نیز به احتمال به او رأی می دادند. پس در چه صورتی می توان امیدوار بود رأی ندادن ما می توانست "ذره ای" در داخل کشور به نفع ما و در جهت کم کردن مشروعیت نظام عمل کند؟

 

خوب شاید اصلن منظور ایشان مشروعیت داخلی نبوده و مشروعیت در نظر ممالک دیگر مد نظر بوده است. خوب پرسشی که برای من مطرح می شود این است که (با عرض پوزش باید این تکه را که نامؤدبانه است به فرنگی بگویم) :

Who gives a fuck?

مگر بر سر قدرت بودن کسی مانند احمدی نژاد تغییری در شرایط واقعی (و منظورم از واقعی همان حجم مبادلات تجاری یا اقتصادی ممالک دیگر است با ایران و نه "فقط حرف" و به قول اصفهانی ها "تو اون ور جوب و من این ور، فحش بده فحش بسون") این چهار سال اخیر داد که امیدوار باشیم عدم شرکت ما آنها را وادارد کاری به نفع ما صورت دهند؟ آیا همان انقلابات مخملی که دست کم در چندین کشور کمونیستی (آیا ما کمونیستی نیستیم؟) به انجام رسید صورت و فرم عدم شرکت در انتخابات را داشت یا عدم شرکت در آن را؟ آیا یکی از راه هایی که برایمان می ماند این نمی تواند باشد که بگوییم به هر کس که کمی هم مخالفت، حتا به ظاهر، نشان دهد رأی می دهیم؟ آیا اگر راه بهتری بود، دوستان طرفدار تحریم دایمی اتتخابات، آن را نشانمان نمی دادند به جای تو سری زدن که چرا دوباره نظام را مشروعیت بخشیده ایم؟  

به قول یوسفی اشکوری تحریم همیشگی انتخابات با شرکت همیشگی در انتخابات همگون است. به نظر من نیز هر دو احمقانه اند. هر دو به یک روش "رندی" خاص ایرانی را به دست فراموشی سپرده اند.

 

کاش کسی می آمد به همه مان کمی پراگماتیسم می آموخت.

نظرات 3 + ارسال نظر
Dude شنبه 6 تیر 1388 ساعت 05:59 ب.ظ

?Ok, damned if i do, damned if i don't, ha

قاسم سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.autiste.blogfa.com/

judge's rulling:

BLERRRRB'EEEEEE

سیبیل پنج‌شنبه 11 تیر 1388 ساعت 10:59 ق.ظ

بیشین بینیم بابا دلت خوشه برایه خودت یک دنیا توی فکرت درست کردی

سلام دوست عزیز

خوب شما هم بقیه رو در دنیای فکریت شریک کن.

این بهتر از ناسزاگفتن نیست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد