ونوشه

J'accuse

ونوشه

J'accuse

دائی جان ناپلئون

ژیژک در کتاب  به برهوت حقیقت خوش آمدید واضح و آشکارا می گوید که دولتهایی مثل امریکا واروپای غربی به دولت های خودکامه و توتالیتر، مثل دولت ما، احتیاج مبرم دارند. یعنی که به نوعی هستی دولت هایی از قبیل دولت امریکا (و حتی اسرائیل نتانیاهو و شارون) به هستی دولت هایی از قبیل دولت ما گره خورده است. که یعنی اگر نبود نفت و گاز فراوانی که پولش دست آدمهایی چون رییس جمهور ماست، دولت کسی مثل اوباما نه تنها از این دولت، که به قول خودش "به هر حال دولت فعلی ایران است"، حمایت نمی کرد و در چهار ماهه ی نخست 2009 حجم مبادلات تجاری خود را با آن 80 درصد نسبت به مدت مشابه سال پیش افزایش نمی داد، بلکه به هر طریق ممکن آن را سرنگون می کرد (در خوش بینانه ترین و گشوده ترین حالت، نمونه ی دولت دکتر مصدق را در ذهن داریم).

 

بیایید اصلن در نظر بگیریم که امریکایی وجود ندارد و یا اگر هم دارد کشوری هیچ کاره است نظیر بورکینافاسو (راستی آیا رییس دولت بورکینافاسو به احمدی نژاد، انتصابش را تبریک گفته است؟) یا اصلن بر خلاف ظاهر متدمدن شان، در نظر بگیریم که امریکا و دیگر کشورهای اروپای غربی نه تنها دموکراتیک نیستتند، بلکه دموکراسی در آنها تنها پوششی است برای نوع خاص و جدیدی از توتالیتارسیم (تمامیت خواهی). آیا در آن صورت کاملن واضح به نظر نمی رسید که این دولت ها در ظاهر از دولت ایران انتقاد کنند و در باطن (در واقع) به حمایت همه جانبه از آن بپردازند؟ آیا این فرض که دولت های حال حاضر ایران و همسایگانش، مانند اعراب و پاکستان و افغانستان و ترکمنستان، و یا حتی دولت به ظاهر سکولار اردوغان، به نحوی از انحاء، دست نشانده ی دولت های غربی باشند تا این اندازه دشوار است؟ به عنوان نمونه آیا بازی بچه گانه ی اردوغان درداووس را به یاد می آورید که به بهانه ی وقت بیشتر شارون برای صحبت، قهر کرده و مانند کودکان پنج ساله جایگاه را ترک کرد، در حالی که هر احمقی می داند که ترکیه از بزرگترین شرکای تجاری و سیاسی اسراییل در منطقه است؟ یا اصلن می دانید که دولت شاه سابق ایران در تمام موارد در سازمان ملل علیه دولت اسراییل رأی می داد، بدون اینکه در دوستیش با اسراییل خللی، هر چند ناچیز، وارد شود؟ آیا درک توطئه ی دائی جان ناپلئونی تا این اندازه سخت است؟ آیا چون، به اشتباه، بسیاری از مشکلات بیشمار فرهنگی خود را به گردن اعراب و مغول ها می اندازیم، باید هر گونه دست بیگانه در بر نشاندن دولت حاضر را توهم بدانیم؟ خیلی بی تعارف باید بگویم که من گمان می برم که این دولت مطلوب ترین دولت برای غربی ها یی است، که در تمام دورانهای فکریشان بی تعارف ما را یک غریبه، یک "دیگری" فرض کرده اند، و ما را گاهی  بربر خطاب کرده اند. بیایید خیلی بی تعارف چشم حمایت از مخنثانی چون اوباما و بان کی مون بشوییم و فکر دوغ باشیم که خربزه آب است. بیایید جوان چهارده ساله ی ایرانی را در یابیم که در جواب معلم زبانش که چرا در تظاهراتی شرکت کرده است که می داند در پی اش ممکن است دستگیری و شکنجه و یا بدتر گلوله باشد، فارغ از هر ایدئولوژی ممکن و حاضری، می گوید: "آقا آخه دارن مردم رو می کشن، نمیشه که تو خونه نشست." 

 بیایید عظمت این حرف اومانیستی را دریاببیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد